loading...
خورشید شب
محسن بازدید : 36 دوشنبه 22 اسفند 1390 نظرات (0)

یه روز یه دانشمند یه آزمایش جالب انجام داد... اون یه اکواریم شیشه ای ساخت و اونو با یه دیوار شیشه ای دو قسمت کرد .
تو یه قسمت یه ماهی بزرگتر انداخت و در قسمت دیگه یه ماهی کوچیکتر که غذای مورد علاقه ی ماهی بزرگه بود .
ماهی کوچیکه تنها غذای ماهی بزرگه بود و دانشمند به اون غذای دیگه ای نمی داد... او برای خوردن ماهی کوچیکه بارها و بارها به طرفش حمله می کرد، اما هر بار به یه دیوار نامرئی می خورد. همون دیوار شیشه ای که اونو از غذای مورد علاقش جدا می کرد .
بالا خره بعد از مدتی از حمله به ماهی کوچیک منصرف شد. او باور کرده بود که رفتن به اون طرف اکواریوم و خوردن ماهی کوچیکه کار غیر ممکنیه .
دانشمند شیشه ی وسط رو برداشت و راه ماهی بزرگه رو باز کرد اما ماهی بزرگه هرگز به سمت ماهی کوچیکه حمله نکرد. اون هرگز قدم به سمت دیگر اکواریوم نگذاشت .
میدانید چرا؟
اون دیوار شیشه ای دیگه وجود نداشت، اما ماهی بزرگه تو ذهنش یه دیوار شیشه ای ساخته بود. یه دیوار که شکستنش از شکستن هر دیوار واقعی سخت تر بود اون دیوار باور خودش بود. باورش به محدودیت. باورش به وجود دیوار. باورش به ناتوانی .
ما هم اگه خوب تو اعتقادات خودمون جستجو کنیم، کلی دیوار شیشه ای پیدا می کنیم که نتیجه ی مشاهدات و تجربیاتمونه و خیلی هاشون هم اون

بیرون نیستن و فقط تو ذهن خود ما وجود دارند

محسن بازدید : 37 دوشنبه 22 اسفند 1390 نظرات (0)

روزي فرشته اي از فرمان خدا سرپيچي کرد وبراي پاسخ دادن به عمل اشتباهش در مقابل تخت قضاوت احضار شد. فرشته از خداوند تقاضاي بخشش کرد. خداوند با مهرباني نگاهي به فرشته انداخت وفرمود:من تورا تنبيه نميکنم، ولي تو بايد کفاره گناهت را بپردازي. کاري را به تو محول ميکنم،به زمين برو وبا ارزشترين چيز دنيا را براي من بياور.فرشته خوشحال از اينکه فرصتي براي بخشوده شدن دارد به سرعت به سمت زمين رفت.سالها روي زمين به دنبال با ارزشترين چيز دنيا گشت.روزي به يک ميدان جنگ رسيد، سرباز جواني رايافت که به سختي زخمي شده بود . مرد جوان دردفاع از کشورش با شجاعت جنگيده بود وحالا درحال مردن بود فرشته آخرين قطره از خون سرباز را برداشت وبا سرعت به بهشت باز گشت. خداوند فرمود:به راستي چيزي که تو آوردي باارزش است. سربازي که زندگيش را براي کشورش ميدهد، براي من خيلي عزيز است، ولي برگرد وبيشتر بگرد.فرشته به زمين بازگشت وبه جستجوي خود ادامه داد. ساليان دراز در شهرها ،جنگلها ،ودشتها گردش کرد. سرانجام روزي در بيمارستان بزرگ پرستاري ديد که بر اثر يک بيماري در حال مرگ بود.پرستار از افرادي مراقبت کرده بود که اين بيماري را داشتند و آنقدر سخت کار کرده بودکه مقاومتش را از دست داده بود. پرستار رنگ پريده در تختخواب سفري خود خوابيده بود ونفس نفس ميزد.در حالي که پرستار نفسهاي آخرش را ميکشيد، فرشته آخرين نفس پرستار را برداشت وبه سرعت به سمت بهشت رفت.وبه خداوند گفت:خدوندا مطمئنم آخرين نفس اين پرستار فداکار با ارزشترين چيزدر دنياست. خداوند پاسخ داد: اين نفس چيز با ارزشي است. کسي که زندگيش را براي ديگران ميدهد، يقينا از نظر من با ارزش است.ولي برگرد ودوباره بگرد. فرشته براي جستجو ي دوباره به زمين بازگشت وساليان زيادي گردش کرد. شبي مرد شروري را که براسبي سوار بود درجنگل يافت. مرد به شمشير ونيزه مجهز بود.او ميخواست از نگهبان جنگل انتقام بگيرد.مرد به کلبه کوچکي که جنگلبان وخانواده اش درآن زندگي ميکردند، رسيد.نور از پنجره بيرون ميزد.مرد شرور از اسب پايين آمد واز پنجره داخل کلبه را بدقت نگاه کرد.زن جنگلبان را ديدکه پسرش را ميخواباند و صداي اورا که به فرزندش دعاي شب را ياد ميداد،شنيد.چيزي درون قلب سخت مرد ،ذوب شد. آيا دوران کودکي خودش را بياد آورده بود؟چشمان مرد پر از اشک شده بود وهمان جا از رفتار ونيت زشتش پشيمان شد وتوبه کرد.

فرشته قطره اي اشک از چشم مرد برداشت وبه سمت بهشت پرواز کرد.

خداوند فرمود: اين قطره اشک با ارزشترين چيزدردنياست، براي اينکه اين اشک آدمي است که توبه کرده وتوبه درهاي بهشت را باز ميکند.

محسن بازدید : 45 دوشنبه 22 اسفند 1390 نظرات (0)

فروردین: گل رز شماگاهی بدون فکر قبلی کاری را انجام می دهید.بسیار رک گو هستید وعاشق مسافرت! اشتیاق زیادی برای زندگی کردن دارید و پشتکارتان خوب است.

اردیبهشت: گل نسترن فردی صبوروپرطاقت هستیدو اراده بسیار قوی دارید. دوست داریدکارها رابه آهستگی ولی به طورجدی انجام دهید.خجالتی هستید و قابل اعتماد. سعی می کنید از مشاجرات دوری کنید.
خرداد: گل یاس سفید رفتار دوستانه ای دارید. رک گو و پر حرف بوده و همین امر به جذابیت شما می افزاید.مانندگل یاس، همیشه برای زنده کردن یک مجلس و معطر کردن آن حضور دارید.از رفتاربد دیگران سریع می گذرید.برای رفاقت ارزش زیادی قائلید.
تیر: گل بنفشه زندگی همیشه برایتان شیرین نیست و زیاد یا فراز و فرودهای آن مواجه می شوید. به جای داشتن درآمد جزیی به فکر درآمدهای کلان هستید. ذهن خلاقی دارید و به دنبال فعالیتهای خلاقانه هستید. در خانه بیشتر از همه جا احساس امنیت و آرامش می کنید.
مرداد: گل شب بو فردی با محبت، خونگرم، دلسوز اما کمی عصبی هستید. غالباً از کمبود اعتماد به نفس رنج می برید و کمی نیز احساس ترس در شما دیده می شود. برخی اوقات مردم از اخلاق خوب شما سوء استفاده می کنند.
شهریور: گل داوودی جدی، متفکر و تا حدی اندیشمند هستید. در کارهایتان سرسختی و سماجت دارید و این مسئله گاهی به ضرر شما تمام می شود. به رغم آنکه شخص مهربانی هستید اما برخی اوقات رگه های نامهربانی در شما نمایان شده ک این مسئله دیگران را آزار می دهد.
مهر: گل زنبق فرد مودبی هستید. به سرعت عصبانی می شوید ولی خیلی سریع به حالت اولیه باز می گردید. از زیبایی لذت می برید. فرد محبوبی هستید و سرشت سخاوتمندی دارید. میل زیادی برای زندگی در شما موج می زند و از انجام هر کاری لذت می برید.
آبان: گل ارکیده به سرعت تصمیم می گیرید و در انجام کارهایتان بسیار سریع و چابک هستید. تغییرات شغلی شما را نمی ترساند که این موضوع یکی از برتری های شخصیت شماست. توانایی استثنایی در سازماندهی کارهایتان دارید.
آذر: گل مریم احساساتی، صادق، باوفا، بشاش و خوش اخلاق هستید، اما اگر بخواهید می توانید همزمان روی دیگر سکه را نیز نشان دهید. خانه را تنها پناهگاه مطمئن زندگی می دانید. کمال طلب و تا حدی رویایی هستید که در برخی موارد این رگه های شخصیتی به کمک شما می آیند.
دی: گل همیشه بهار اهل رقابت و دوست بازی و قابل اعتماد و امین هستید و خیلی علاقه دارید وقت خود را بیرون از خانه بگذرانید. بسیار توددار و در واقع درون گرا هستید، از شادی دیگران شاد می شوید اما خود به سختی به آرزوهایتان دست می یابید.
بهمن: گل گلایل باهوش هستید و می دانید چه می کنید. می خواهید همه امور مطابق میل شما باشد که البته گاهی می تواند به دلیل عدم توجه به نظر دیگران برایتان مشکل ساز شود. اما در مورد عشق صبور هستید. همواره اهدافی برای دستیابی دارید و واقعاً برای رسیدن به آنها تلاش می کنید.
اسفند: گل نرگس مهربان، با گذشت و بسیار تودار هستید به هیچ وجه خودخواه نیستید. همیشه بهتربن را برای دیگران می خواهید. دوستانتان برایتان بسیار مهم هستند و قدر آنچه را دارید می دانیدبین دوستان محبوب هستید و در خانواده نظرتان
بر دیگران ارجحیت دارد.

محسن بازدید : 25 دوشنبه 22 اسفند 1390 نظرات (0)

1 – در سال ، 52 جمعه داریم و میدانید جمعه ها فقط برای استراحت است. به این ترتیب 313 روز می ماند.

2 – حداقل 50 روز مربوط به تعطیلات تابستانی است و چون هوا گرم است مطالعه دقیق برای یک فرد نرمال مشکل است. بنابراین 263 روز دیگر ، باقی می ماند.
3 – در هر روز 8 ساعت خواب برای بدن لازم است که جمعا 122 روز میشود. بنابراین 141 روز باقی می ماند. 
4 – اما سلامتی جسم و روح ، روزانه یک ساعت تفریح را می طلبد که جمعا 15 روز میشود. پس 126 روز باقی می ماند.
5 – طبیعتا دو ساعت در روز برای خوردن غذا اعم از صبحانه ، نهار و شام لازم است که در کل 30 روز میشود. پس 96 روز دیگر باقیست.
6 – یک ساعت در روز برای گفتگو و تبادل افکار به صورت تلفنی با دیگران و البته پشتیبان ضروری است. چرا که انسان موجودی است اجتماعی ، و این خود 15 روز از کل سال است. بنابراین 81 روز از سال باقی می ماند.
7 – روزهای امتحان دست کم 45 روز از سال را به خود اختصاص میدهد و نظر به حجم بالای درس ها و خستگی ناشی از امتحان ، 36 روز دیگر باقی می ماند.
8 – تعطیلات نوروز و اعیاد مختلف که دست کم 30 روز در سال است. مگر میتوان در این اعیاد وقت را به مطالعه گذراند؟ پس 6 روز باقیست.
9 – در سال حداقل 3 روز به بیماری طی میشود و 3 روز دیگر باقی می ماند.
10 – سینما رفتن و سایر امور شخصی هم لااقل دو روز از سال را در بر میگیرد پس فقط یک روز دیگر باقیست. 
11 – یک روز باقیمانده همان روز تولد شماست ، چگونه میتوان در آن روز بخصوص درس خواند !!!
پس یک داوطلب نرمال (!) نمی تواند امیدی برای قبولی در دانشگاه داشته باشد !!!

محسن بازدید : 38 دوشنبه 22 اسفند 1390 نظرات (0)

              گله میکرد ز مجنون لیلی که شده رابطه مان ایمیلی

        حیف از آن رابطه ای انسانی که چنین شد که خودت میدانی

          عشق وقتی بشود دات کامی حاصلش نیست بجز ناکامی

     نازنین خورده مگر گرگ ترا؟برده یا دات کام و دات ارگ ترا؟

            بهرت ایمیل زدم پیشترک جای سآبجکت نوشتم به درک

      به درک گر دل من غمگین است به درک گر غم سنگین است

       به درک رابطه گر خورده ترک قطع آنهم به جهنم به درک

           آنقدر دلخور از این ایمیلم که به این رابطه هم بی میلم

      مرگ لیلی ، نت و مت را ول کن همه را جای
Ok کنسل کن

OFF         کن کامپیوتر را جانم یار من باش و ببین من ON ام

            اگرت حرفی و پیغامی هست روی کاغذ بنویس با دست

             نامه یک حالت دیگر دارد خط تو لطف مکرر دارد

  خسته از
Font و ز Format شده ام دلخور از گردی @ ( ات ) شده ام

     کرد ریپلای به لیلی ، مجنون که دلم هست از این سابجکت خون

        باشه فردا تلفن خواهم کرد هرچه گفتی که بکن خواهم کرد

         زودتر پیش تو خواهم آمد هی مرتب به تو سر خواهم زد

             راست گفتی تو عزیزم لیلی دیگر از من نرسد ایمیلی

          نامه ای پست نمودم بهرت به امیدی که سر آید قهرت...

محسن بازدید : 27 دوشنبه 22 اسفند 1390 نظرات (0)

یه روز یه فیزیکدان ویه زیست شناس ویه شیمی دان که شنا بلد نبودن برای اولین بار میرن اقیانوس.

فیزیک امواج تحقیق کنم ومی پره توآب ودیگه بر نمیگرده.                    فیزیکدان میگه من میخواهم درباره    

زیست شناس میگه من میرم درباره گیاهان کف اقیانوس تحقیق کنم و اونم به سرنوشت فیزیکدان دچار میشه

شیمیدان چند ساعتی منتظر میشه بعدتوی دفتر چه اش می نویسه آب دریا زیست شناسان و فیزیکدانان را در خود حل می کند  

                 **************************************************************

چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند. اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کرده اند و به جای سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است. بنابراین تصمیم گرفتند استاد خود را پیدا کنند  و علت جا ماندن از امتحان را برای او توضیح دهند.

   آنها به استاد گفتند: « ما به شهر دیگری رفته بودیم که در راه برگشت لاستیک خودرومان پنچر شد و از آنجایی که زاپاس نداشتیم تا مدت زمان طولانی نتوانستیم کسی را گیر بیاوریم و از او کمک بگیریم، به همین دلیل دوشنبه دیر وقت به خانه رسیدیم.».....استاد فکری کرد و پذیرفت که آنها روز بعد بیایند و امتحان بدهند. چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه امتحانی را داد و از آنها خواست که شروع کنند....آنها به اولین مسأله نگاه کردند که 5 نمره داشت. سوال خیلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند.....سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال 95 امتیازی پشت ورقه پاسخ بدهند که سوال این بود:

« کدام لاستیک پنچر شده بود؟»....!!!!

محسن بازدید : 27 دوشنبه 22 اسفند 1390 نظرات (0)

باز هم خواب ریاضی دیده ام                     خواب خطهای موازی دیده ام           

خواب دیدم می خوانم ایگرگ زگوند            خنجر دیفرانسیل هم گشته کند

از سرهر جایگشتی می پرم                     دامن هر اتحادی میدرم  

دست و پای بازه ها را بسته ام                 از کمند منحنی ها رسته ام

شیب هر خط را به تندی می دوم              گوش هر ایگرگ وشی رامی جوم

گاه در زندان قدر مطلقم                           گاه اسیر زلف حد و مشتقم 

گاه خطها را موازی میکنم                         با توانها نقطه بازی می کنم

لشگری تمریندارم بی شمار                     تیمی از فرمول دارم در کنار

ناگهان دیدم توابع مرده اند                       پاره خط نقطه ها پژمرده اند 

کاروان جذر ها کوچیده است                    استخوان کسر ها پوسیده است

از لگ و بسط و نپر آثار نیست                   رد و پایی از خط و بردار نیست

هیچکس رازین مصیبت غم نبود               صفر صفرم هم دگر مبهم نبود

آری آری خواب افسون می کند                 عقده را از سینه بیرون می کند 

مردم ازاین ایکس و ایگرگ داد داد              روزهای بی ریاضی یاد باد

محسن بازدید : 24 دوشنبه 22 اسفند 1390 نظرات (0)

گر علفزاري  به جنگل شد بديل        گردن   زرافه ها   هم   شد   طويل

در نقاطي اين توالي  عكس  شد          اسب كوچك جثه اش برعكس شد

گر هوا  مرطوب و پر باران شود        سهره ها،  هم   ريز  منقاران   شود

چون  هواي  جنگلي  آلوده  شد            هم   درختان  سپيدش   تيره  شد،

بيدهاي فلفلي  از      اين   دليل                تيره ها  افزون  شد  و  روشن قليل

هر محيطي همگن ويكسان بماند          پس  صفات   فرط  را  حاشيه  راند

گر پديد آيد شكافي   در  زمين         منحني   نرمال    باشد    مثل   زين

محسن بازدید : 27 دوشنبه 22 اسفند 1390 نظرات (0)

در پس پرده ي اشکال بسي راز خفاست           كه چرا دانه ي يك  گل کج و آن  يك برپاست

يا  چرا چشم مگس ها همه  قرمز  باشد           در ميان چشم  نري رنگ  به  مثل   درياست

مادري   سالمه    فرزند    عليلي      آرد           وان يكي صاحب صد عيب ولي سالم زاست

يا  كه  خون  پدري  B  بود  و   هم  منفي          خون فرزند ولي مثبت   نوعش  هم A است

پيش از اين قرن ندانست  كسي علت ر ا          كه سر نخ زكجا  و  ته   نخ  تا  به   كجاست

تا كشيشي برسيد از  ره و  نامش  مندل          احتمالات   زد  و   ديد     جوابي     پيداست

كاوش  و  گردش  و تحقيق به او  ثابت كرد             باعث   فرق  و  شباهت    همه  DNA‌است

بر  سر  رشته ي  مذكور  بود  دانه ي  ژن               همچو اختر كه بزرگ است  و لي ناپيداست

آفرينش  زخدا   يافتنش    از    علماست                                              گفتن احسن  و تشويق در  اين بين زماست

 

 

 

 

اولين سلولي كه ز خود فسيل داده             ايزولاتوم باكتري است، تك سلولي ساده

 

محسن بازدید : 32 دوشنبه 22 اسفند 1390 نظرات (0)

من از چرخش الکترون ها به دور هسته آموختم که، کل جهان به دور مرکز هستی می چرخد.

از حرکت پیوسته ذرات چه ارتعاشی چه انتقالی یا دورانی فهمیدم که ثبات وسکون درآفرینش راه ندارد و پیوسته در مسیر تغییر وتحول وتکامل هستیم

ازشیمی آموختم که هر چه فاصله ما از مرکز آفرینش وخالق هستی بیشتر باشد زوال ونیستی ما آسانتر خواهد بود. همانطور که جدا کردن الکترون از دورترین لایه اتم آسانتراست.ا

ز تلاش ذرات بی شعور برای پایدار شدن متعجب شدم ودریافتم که شعوری والا و اندیشه ای برتر در پس پرده هدایت گر نقش ها وطرح هاست.

از پیوند اتم ها برای پایدارشدن دریافتم که اتحاد رمز پایداری است و از پایداری گازهای نجیب، کامل شدن را رمزپایداری یافتم.

از بحث واکنشهای چند مرحله ای وزنجیری آموختم که ما ذره های حد واسط مراحل زندگی هستیم. که در یک مرحله واکنش متولد می شویم ودر واکنشی دیگر می میریم ولی هدف افرینش وخلقت فراتر از تولید ومصرف ماست.

از بحث تعادل های شیمیایی وواکنشهای برگشت پذیر آموختم که جهان تعادلی است پویا ودینامیک که گر چه در ظاهر خواص ماکروسکپی ثابت ویا متغییری دارد، اما در درون در تکاپو وفعال است.

از شیمی آموختم که از دست دادن فرصت ها، واکنش های برگشت ناپذیری هستند که تکرار آنها میسر نخواهد بود.

از شبکه بلور جامد های یونی آموختم که با وجود تضادها می توان چنان گرد هم آمد وپیوستگی ایجاد کرد که شبکه ای مقاوم در مقابل دماهای ذوب بالا بوجود آید.

*   بچه ها شما از شیمی چه آموختید؟    

تعداد صفحات : 4

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 37
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 10
  • بازدید ماه : 8
  • بازدید سال : 48
  • بازدید کلی : 754